میترسید بیآنکه بداند میترسد. غمگین بود بیآنکه بداند از چه. میخواست برود، بیآنکه بداند به کجا. دلتنگ بود، بیآنکه بداند برای که. _ پادکست رواق با رویکردی ر...
«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۲۷۱فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن دارم از زلف سياهش گله چندان که مپرس که چنان ز او شدهام بیسروسامان که مپرس کس به اميد وفا ترک دل و دين مکناد که چنانم من از اين کرده پشيمان که مپرس به يکی جرعه که آزار کسش در پی نيست زحمتی میکشم از مردم نادان که مپرس زاهد از ما به سلامت بگذر کاين می لعل دل و دين میبرد از دست بدان سان که مپرس گفتوگوهاست در اين راه که جان بگدازد هر کسی عربدهای اين که مبين آن که مپرس پارسایی (گوشهگیری) و سلامت هوسم بود ولی شيوهای (عشوهای) میکند آن نرگس فتان که مپرس گفتم از گوی فلک صورت حالی پرسم گفت آن میکشم اندر خم چوگان که مپرس گفتمش زلف به خون که شکستی گفتا حافظ اين قصه دراز است به قرآن که مپرسSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
--------
1:13:02
درد عشقی کشيدهام که مپرس ۲۷۰
«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۲۷۰فاعلاتن مفاعلن فعلندرد عشقی کشيدهام که مپرس(رخت جایی کشیدهام که مپرس) زهر (درد) هجری چشيدهام که مپرس گشتهام در جهان و آخر کار دلبری برگزيدهام که مپرس آنچنان در هوای خاک درش میرود آب ديدهام که مپرس من به گوش خود از دهانش دوش سخنانی شنيدهام که مپرس سوی من لب چه میگزی که مگوی؟ لب لعلی گزيدهام که مپرس بی تو در کلبهی گدایی خويش رنجهایی کشيدهام که مپرس همچو حافظ غريب در ره عشق به مقامی رسيدهام که مپرسSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
--------
54:05
دلا رفیق سفر بخت نیکخواهت بس ۲۶۹
«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۲۶۹مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن دلا رفيق سفر بخت نيکخواهت بس نسيم روضهی شيراز پيک راهت بس دگر ز منزل جانان سفر مکن درويش که سير معنوی و کنج خانقاهت بسهوای مسکن مالوف و عهد يار قديم ز رهروان سفرکرده عذرخواهت بسبه صدر مصطبه بنشين و ساغر می نوش که اين قدر ز جهان کسب مال و جاهت بس وگر کمين بگشايد غمی ز گوشهی دل حريم درگه پير مغان پناهت بس زيادتی مطلب کار بر خود آسان کن صراحی (که شیشهای) می لعل و بتی چو ماهت بس فلک (زمان) به مردم نادان دهد زمام مراد تو اهل فضلی و دانش همين گناهت بس به هيچ ورد دگر نيست حاجت ای حافظ دعای نيم شب و درس صبحگاهت بسبه منت دگران خو مکن که در دو جهان رضای ايزد و انعام پادشاهت بسSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
--------
1:08:30
گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس ۲۶۸
«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۲۶۸فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس زين چمن سايهی آن سرو روان (چمان) ما را بس من و همصحبتی اهل ريا؟ دورم باد از گرانان جهان رطل گران ما را بس قصر فردوس به پاداش عمل میبخشند ما که رنديم و گدا دير مغان ما را بس بنشين بر لب جوی و گذر عمر ببين کاين اشارت ز جهان گذران ما را بس نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان گر شما را نه بس اين سود و زيان ما را بس يار با ماست چه حاجت که زيادت طلبيم؟ دولت صحبت آن مونس جان ما را بس از در خويش خدا را به بهشتم مفرست که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس حافظ از مشرب قسمت گله (بی)ناانصافیست طبع چون آب و غزلهای روان ما را بسSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
--------
1:09:31
ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس ۲۶۷
«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۲۶۷فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلان ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس بوسه زن بر خاک آن وادی و مشکين کن نفس منزل سلمی که بادش هر دم از ما صد سلام پرصدای ساربانان بينی و بانگ جرس محمل جانان ببوس آن گه به زاری عرضه دار کز فراقت سوختم ای مهربان فرياد رس من که قول ناصحان را خواندمی قول رباب گوشمالی ديدم از هجران که اينم پند بس عشرت شبگير کن (بیترس) می نوش کاندر (شهر) راه عشق شبروان را آشناییهاست با مير عسس عشقبازی (پادشاهی) کار بازی نيست ای دل سر بباز زان که گوی عشق نتوان زد به چوگان هوس دل به رغبت میسپارد جان به چشم مست يار گر چه هشياران ندادند اختيار خود به کس طوطيان در شکرستان کامرانی میکنند و از تحسر دست بر سر میزند مسکين مگس نام حافظ گر برآيد بر زبان کلک دوست از جناب حضرت شاهم بس است اين ملتمسSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
میترسید بیآنکه بداند میترسد. غمگین بود بیآنکه بداند از چه. میخواست برود، بیآنکه بداند به کجا. دلتنگ بود، بیآنکه بداند برای که. _ پادکست رواق با رویکردی روانشناختی به اگزیستانسیالیسم میپردازه و سادهتر از اسمش، ریشهی بسیاری از احساسات عمیق آدمی رو واکاوی میکنه، غمها، ترسها، آرزوها. هدف رواق کشفِ فردیِ مخاطبان از ابعادِ زیستِ اصیله و من با تکیه بر آثار اروین یالوم، در این مکاشفه همراه شما هستمТавсифи сонетхои Хофиз